خاطرات شهید محمد فواد وحدت
شهید محمد فواد وحدت از شهدای فاطمیون است ک از اهالی شهرستان قرچک بود ،دوبرادر شهید هم بعد از رفتن محمد فواد ب سوریه رفتن و مقابل دشمنان اسلام مبارزه کردند ک یکی از آن ها در عملیات ک رفت موجی برگشت و تا به الان تحت درمان است.
محمد فواد از زمان کودکی دلیر وشجاع بود محرم ها نوحه میخواند و یا زهرا یا حسین میگف این پسر عشق عجیبی ب اهل بیت داشت در هیئت ها و مراسم مذهبی شرکت میکرد و ایستگاه صلواتی میزد و چای …میداد در دوران مدرسه خود با معلمان و دوستان ومدیران رابطه صمیمی وخوبی داشت و به همه کمک میکرد.
سخنانی ک بامادر خود گفت: مادرجان دعا کن پسرت شهید شود من آرزوم همینه تو ک نمیدونی وقتی بری حرم حضرت زینب چه حالو هوای داره از الان دلم برا اونجا تنگ شده من تا یک قطره خون در بدن دارم از حرم حضرت زینب دفاع خواهم کرد نمیزارم دست هیچ نامسلامی ب ان بخورد .
درحالی ک یک روز به مرخصی ان مانده بود ک ب ایران برگرده به عملیات میره و برنمیگرده و شهید میشود قبل رفتن ب عملیات با مادرخود تماس گرفته بود وگفت:مادرجان دلم برایتان تنگ شده حال شماها چطوره من ک خوبم جایم خیلی خوب است نگران من نباشید مدافع حرم شدم تا مادرم راپیش حضرت زینب رو سفید کنم قراره ب یک عملیات بروم و نتوانم تماس بگیرم مادرجان نگران نشو اگ برگشتم تماس میگیرم اگ برنگشتم ناراحت نشو وگریه نکن حلالم کنید .
دوستانش میگفتن؛ این اواخر حالو هواش عوض شده بود خیلی مهربان ترشده خوشحال بود ،خوابی دیده بود و برای انها تعریف میکرد که با امام حسین صحبت میکند و میگوید توشهید میشوی مشغول صحبت با امام بوده ک یک سوار سبزپوش می اید ک میپرسد ان کسیت ک می اید امام میگوید ایشان ابوالفضل عباس علمدارماست ،ابوالفضل عباس از دست محمد فواد میگیرد میگوید بلندشو بریم اینجا جای تو نیس.درست است ان شهید قبل شهادتش فهمیده بود ک شهید میشود.
در روزعملیات ۱۱ماه مهر ۹۳ ک همراه دوستان خود رفته بود دریک ساختمان چند طبقه ای بودند دشمنان حمله میکنن و تعدادی از رزمندگان شهید وزخمی و عده ای عقب نشینی کردن و اخرین تماسی ک محمد فواد با فرمانده خود گرفت :(الو فرمانده زخمی شدم و مهماتمان تمام شده مهمات ب ما برسونید ) اما ب آن ها کمکی نمیرسد آنجا محاصره شده بود ،
بلاخره مثل امام حسین سربریده مثل ابوالفضل عباس دست های قطع شده ومثل علی اکبر بدن پاره پاره در سال ۹۶ ب خانه بازگشت و دربهشت زهرا در قطعه ۵۰ردیف۱۲۷ شماره ۱۰ ب خاک سپرده شد
قسمتی از وصیت نامه شهید: من نمردم شهید شدم و درراه خدا شهید شدم پس بدانید شهیدان نمیمیرن بلکه زنده اند و نزد پرودگارخویش پاداش میگیرند و درکنار تمامی شما هستن اینجانب مدافع حرم محمدفواد وحدت