خاطره

با عرض سلام خواهر شهید تعریف میکند درآخر ین باری که شهید به مرخصی آمده بود از او خواستم که دیگر به جبهه نرود احتمال شهادتش بیشتر است چون می گفت قرار است عملیات کنیم ایشان از دست من خیلی ناراحت شد وگفت مگر خون من از بقیه ی همرزمان رنگین است که من نروم وشهيد نشوم میدانی چقدر از دوستم جلو من پر پر شده اند وبعد ازمنزل ما خداحافظی کرد ورفت وجبهه وبعداز تقریبا پانزده روز خبر شهادتش راشنیدیم.

وردپرس › خطا

یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.