فداکاری

با سلام.مادر شهید معصومه خانم هادقی دختر خاله ی من هستند. میگفتند وقتی محمد از جبهه میومد و براش رختخواب پهن میکردم نمیخوابید بلکه میرفت روی موزاییک های ایوون میخوابید و میگفت الان بچه ها توی منطقه روی سنگ ها خوابیدن من چطور توی تشک گرم و نرم بخوابم؟
این خاطره ای بود که از ایشون شنیدم. روح همه ی شهدا شاد. پدرشون مشدحیدر قنادی داشتن و خیلی هنرمند بودن.خدارحمتش کنه.چندساله فوت کردن.

وردپرس › خطا

یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.