او را در غوغاى تير و تر كش گومش كردم
سلام با درود بر تمام شهداى مظلوم بنده حقير افتخار داشتم با شهيد ابراهيم كلاته در گردان مسلم همرزم باشم و ايشان بهترين و اولين دوست بنده بودن و هستن به طورى كه هميشه با هم بوديم شوخى كشتى شنا كار هاى روز مره ما بود ايشان در عمليات مرصاد به شهادت رسيد هرگز شب وداع عمليات را باهم را فراموش نميكنم يكى از بارز ترين خصوصيت اين شهيد بزرگوار اين بود كه هميشه لبخند مليحانه بر لب داشت محجوب ارام دلنشين بسيار متين الان كه فكرش را ميكنم كه چند صباحى با يك شهيد شب و روز زندگى كردم شب ها در سنگر كمين در فاصله ١٠٠ مترى دشمن در گوش هم صحبت كرديم هم خيلى خوشحالم و هم به شدت غصه دارم هم مسئوليت سنگين اميدوارم در قيامت شرمنده شهدا نباشيم ياد و خاطره اش هميشه زنده هست در قلب پر غصه من شرط عشق جنون است ما كه مانديم مجنون نبوديم…