دوران دبیرستان

حمید دو سال بالاتر از من دررشته ریاضی بود علیرغم تفاوت سنوات تحصيلي تنها دوست دبیرستانی آن دوران من بود ، حمید بسيار موقر و متین می نمود
سیمایی جذاب با چشمان سبز و رفتاری متین و از سر صبر و داشتن رتبه ایی ممتاز در بین بچه های چهارم ریاضی چیزهایی بودند که هر فردی را جذب شخصیت او می کردند ، روزي که برای جبهه اعزام شد را نمیدانم اما خبر شهادتش من را کاملا از خود بيخود کرد و مرا نا باورانه به درب خانه اش کشاند نزدیک نماز مغرب به درب خانه اشان رسیدم ، دیدن دیوار سیاهپوش و قاب عکس حمید توان ایستادن را ازپاهايم گرفت ، در کنج کوچه نشستم و بی وقفه گریستم ، زمانی نگذشته بود که پدر بزرگوارش برای تعارف و دلداریم به کوچه آمد و من در حیرت از توان و صبر پدر که داغ پسر او را از مشایعت و پذیرایی پسر بچه ایی مهمان باز نداشته بود
بعد از آمدن نتایج کنکور حمید، دررشته مهندسی مکانیک دانشگاه تهران پذیرفته شده بود اما پیش از آن مدرک وطن پرستی را از مام ایران گرفته بود و در رشته رشادت و انسانیت فارغ التحصیل شده بود

دکتر غلامرضا قراگزاي