عشق به امام
عشق شهید کشوری به امام، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصف ناکردنی است. بعد از انقلاب وقتی که برای امام کسالت قلبی پیش آمده بود، او در سفر بود.
در راه وقتی این خبر را شنید، از ناراحتی ماشین را در کنار جاده نگه داشت و در حالی که میگریست، گفت: خدایا از عمر ما کم کن و به عمر رهبرمان بیافزای!
وقتی به تهران رسید، به بیمارستان رفت و آمادگی خود را برای اهدای قلب به رهبرش اعلام کرد. او بر این عقیده بود که تا در این دنیا هست و فرصتی وجود دارد، باید توشهای برای آخرت بسازد. هرگز لحظهای از حرکت و تلاش باز نایستاد؛ طوری که میگویند بارها در هوای ابری و حتی بارانی پرواز کرد. او امدادهای خدا را میدید و به جهان جاودانی میاندیشید.