در صورت مغایرت اطلاعات شهید ، مراتب را اعلام فرمایید باسپاس
شهید مهدی ذاکر حسینی
نــام :
مهدی
نـام خـانوادگـی :
ذاکر حسینی
نـام پـدر :
امیرعلی
تـاریخ تـولـد :
1363/06/27
مـحل تـولـد :
تهران
سـن :
32 سـال
دیـن و مـذهب :
اسلام شیعه
اطـلاعات بـیشتر
وضـعیت تاهل :
مجرد
شـغل :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
مـلّیـت :
ایرانی
دسـته اعـزامـی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
مسئولیت نظـامی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
درجـه نظـامی :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
تـحصیـلات :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
بـیوگـرافـی
وصـیت نـامه
شـرح شـهادت

مهدی ذاکر حسینی فرزند امیرعلی 27 شهریور ماه 1363 در تهران متولد شد. با مدرک دیپلم به سپاه رفت و پس از استخدام درسش را ادامه داد. دیپلم فنی مکانیک داشت و وقتی به سپاه رفت در کار مکانیک خودروها بود. خیلی این کار با علاقه مندی اش جور در نمی آمد. از همانجا آنقدر پیگیری کرد تا او را برای کارهای رزمی فرستادند.

از طریق نیروی زمینی سپاه به بخش تکاوری رفت و دوره ها را با موفقیت گذراند و در این فاصله چندین و چند بار لوح و جایزه گرفت. دو بار در سطح لشکر محمدرسول الله(ص) به عنوان پاسدار نمونه انتخاب شد. به کارش خیلی علاقه مند بود. پدر شهید بازنشسته و افسر ارشد نیروی هوایی ارتش است و سابقه سال ها رزمندگی و خدمت را دارد. او رسم زندگی نظامی را از پدر آموخته بود.

اولین بار سال 1393 بحث اعزامش به سوریه پیش آمد. قبلاً در دهه 80 برای مبارزه با گروه پژاک اعزام شده بود. وقتی جسارت تکفیری ها به حرم اهل بیت علیهم السلام را دید، نتوانست بماند. نسبت به بقاع متبرکه اهل بیت (ع) به ویژه حضرت زینب سلام الله علیها بسیار حساس بود و می گفت من سرباز و فدایی حضرت زینب (س) هستم. در نبردهای مختلفی که در سوریه تجربه کرده بود، یک بار گردنش صدمه دیده و چند تا از دندان هایش به خاطر مبارزه با داعش شکسته بود. چهار بار به سوریه اعزام شد و مادرش هر بار برایش گوسفند عقیقه می کرد تا سالم برگردد. مهدی ذاکر حسینی مجرد بود. می گفت تا زمانی که این داعشی ها از بین نروند من ازدواج نمی کنم، چون احتمال شهادت برایم هست.

بار چهارم که عزم سفر به سوریه کرد، 20 خرداد 1395 بود. به عنوان فرمانده با 30 نیرو عازم سوریه شد. مأموریت مهمی در پیش داشتند. نیرو های تکفیری در حلب جمع شده بودند و می خواستند قسمت مهمی از این شهر را که رزمندگان آزاد کرده بودند، بار دیگر تصرف کنند. شهید مهدی ذاکر حسینی شب تا صبح در ماه رمضان مقابل دشمن مقاومت می کند. در آخر، فرمانده میدان به آقا مهدی بیسیم می زند و می گوید نیروهایت را به جای امن منتقل کن، چون از سه طرف محاصره شده بودند.

مهدی با دستور فرماندۀ میدان، نیروها را تک تک به جای امنی می فرستد. دوستانش اصرار می کنند تو هم باید با ما بیایی که می گوید اول شما باید سالم بروید بعد من می آیم. تروریست ها هم تمام توان شان را برای زدن او جمع کرده بودند. با خمپاره و بمب کپسولی کل ساختمانی که پناه گرفته بود را زدند. بعد از یک انفجار شدید مهدی شهید شد. پیکرش 7 سال مفقود بود تا نهایتا در جریان تفحص سوریه کشف و شناسایی شد.

شهید ذاکرحسینی از تکاوران بسیار شجاع لشکر محمد رسول الله (ص) بود و هنگام شهادت ۳۱ سال سن داشت.

اطـلاعات بـیشتر
جـزئیات شـهادت
تـاریخ شـهادت :
1395/03/26
کـشور شـهادت :
سوریه
مـحل شـهادت :
حلب
عـملیـات :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
نـحوه شـهادت :
توسط تروریست های تکفیری
اطـلاعات مـزار
مـحل مـزار :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
وضـعیت پـیکر :
مـشـخـص
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
ردیـف :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
شـماره :
اطـلاعاتی مـوجود نـیست
تـصویر مـزار
gol
اسـناد و مـدارک
خـاطـرات
کـتابخـانه
فـضای مجازی
مـحتوایـی مـوجود نـیست
مـحتوایـی مـوجود نـیست
درصورتی که تصویر، اطلاعات و یا خاطره ای مرتبط با شهید در اختیار دارید با ما به اشتراک بگذارید
ابتدا دسته بندی محتوای ارسالی خود را مشخص نمایید
-->
گـزارش خـطای اطـلاعات
اگر تناقضی در مشخصات درج شده و مشخصات شهید وجود دارد ما را مطلع کنید